زندگی می بافم

ساخت وبلاگ
نمی دانم همه زنهای متاهل این حس را تجربه کرده و می کنند یا فقط من این گونه ام ؟هر چه می گذرد تعلق خاطرم به اینجایی که هستم ،به خانه و زندگی ام بیشتر و بیشتر میشود .آنقدر زیاد که هیچ کجا آرام و قرار ندارم حتی توی خانه پدری که بهترین جای دنیاست اما آنجا انگار غریبه ام ، مهمانی هستم که زیاده از حد که ب زندگی می بافم...
ما را در سایت زندگی می بافم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atorshilite8 بازدید : 8 تاريخ : پنجشنبه 29 تير 1396 ساعت: 21:22

قدرت " نه " گفتن دارید ؟ یا مثل من هستید که همیشه سعی می کنم تا جایی که میشه نه نگم و وقتی که مثل امروز جرات میکنم و" نه " می گم تمام وجودم را عذاب وجدان میگیره .عذاب وجدان اینکه دلش را شکستم با نه گفتنم ، ناراحتش کردم و ترس از اینکه پشت سرم زندگی می بافم...
ما را در سایت زندگی می بافم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atorshilite8 بازدید : 17 تاريخ : پنجشنبه 29 تير 1396 ساعت: 21:22

افتخار آشنایی با همسایه فضول را نداشتم تا به حال که بحمدالله سر شبی این آشنایی حاصل شد .با حبه دم در منتظر سین بودیم که خانم همسایه با دختر بچه همسن و سال حبه از آن حوالی رد شدند و بچه ها به زبان خودشان ایستادند به احوالپرسی و من هم تعارف کردم که بفرمایید تو و دیدم خانم همسایه از اومد نیومد تعارف ، زندگی می بافم...
ما را در سایت زندگی می بافم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atorshilite8 بازدید : 5 تاريخ : پنجشنبه 29 تير 1396 ساعت: 21:22

نشسته ایم توی داروخانه و منتظریم تا داروهای حبه را بگیریم .
حبه بغل سین است و من با مرورگر گوشی سرچ میکنم "رشد زیاد دور سر بچه " و با دیدن چیزهایی که نوشته ،،،نه ،،،نمی خواهم به هیچ کدامشان فکر کنم .
آورده بودیمش برای بی اشتهایی اش ،یکی دوماهی هست که وزن نگرفته حالا هم خانم دکتر نمودارش را دید و گفت رشد سرش زیاد بوده ، خانم بهداشت هم گفته بود .
نگرانی همزادی ست که با بچه متولد میشود و می نشیند ور دل مادر !

زندگی می بافم...
ما را در سایت زندگی می بافم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atorshilite8 بازدید : 11 تاريخ : پنجشنبه 29 تير 1396 ساعت: 21:22

برای بار هزارم است که به خودم می گویم وقتی حبه بیدار است و آغوش تو و بازی کردن با تو را می خواهد یا نه اصلا می خواهد بنشینی توی اتاقش و او با اسباب بازی هایش مشغول باشد ،گوشی را بگذار کنار .حواست را بده به نگاهش ، به دستهایش ، همه حواست را بده به او که این روزها زندگی می بافم...
ما را در سایت زندگی می بافم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atorshilite8 بازدید : 7 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1396 ساعت: 17:26

یه عادت خیلی بدی که بعضی ها دارن و سین هم داره و به من هم سرایت کرده -گاهی - اینه که تلویزیون همین طور الکی بدون اینکه کسی تماشاش کنه توی خونه مون روشنه .نکنیم این کارو .
مگه می خوایم از چشم خدا بیفتیم ؟ خدا خودش گفته اسراف کننده هارو دوست نداره .حواسمون باشه !!

زندگی می بافم...
ما را در سایت زندگی می بافم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atorshilite8 بازدید : 7 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1396 ساعت: 17:26

به آنهایی که تازه مادر شده اند می گویم : از تجربیات مادرهای دیگر توی بچه داری استفاده کنید ولی نه همیشه .یکی از آن " نه همیشه " ها وقتی ست که می خواهید واکسن بزنید .اینکه واکسن دو ماهگی سخت است و بچه تب میکند و یا نه اصلا سخت نیست و یکسالگی سخت است و ا زندگی می بافم...
ما را در سایت زندگی می بافم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atorshilite8 بازدید : 42 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1396 ساعت: 17:26

اگه فرصت کنم ، گاهی تفسیر نمونه می خونم از آقای مکارم .نوشته هدف از خلقت ما اینه که خدا را عبادت کنیم.حالا عبادت یعنی چی ؟ یعنی همین رکوع و سجود و اعمالی که انجام میدیم ؟ اینا که ظاهره ، حقیقت و روح عبادت چیزهای دیگه است .یکی از معانی عبادت اینه که اخلاق مون خدا گونه بشه .شبیه خدا بشیم .دارم فکر می زندگی می بافم...
ما را در سایت زندگی می بافم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atorshilite8 بازدید : 19 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1396 ساعت: 17:26

داشتن بچه یعنی زندگی روی دور تند . هر بار یه اتفاق تازه می افته و فکر می کنی شیرین ترین بوده بعد اتفاق های تازه تر و شیرین تر ، شیرین ترین اتفاق این روزها تاتی تاتی کردن حبه است .اولش بدون کمک ایستاد و بعد یک قدم می آمد جلو و حالا دیگه میشه گفت راه میره .
براش یک جفت کفش قهوه ای تابستونی خریدیم و منتظر روزی ام که دستاش را بگیرم و توی خیابون با هم راه بریم .
و منتظر اتفاق های شیرین ترم !

زندگی می بافم...
ما را در سایت زندگی می بافم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atorshilite8 بازدید : 11 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1396 ساعت: 17:26

توی روزهای نومزدنگ !یه شب قرار بود سین شام بیاد خونه مون .به مامان  گفتم :نمیذارم شام بپزی .شوهر خودمه خودم می خوام براش شام بپزم .عهههه! آستین ها رو زدم بالا و شروع کردم به پختن  غذایی که از دوستم یاد گرفته بودم .کپه بر وزن قله .سیب زمینی پخته و قلقلی شده که لاش مخلوط گوشت و پیاز و اینها می ذاشتی و زندگی می بافم...
ما را در سایت زندگی می بافم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atorshilite8 بازدید : 15 تاريخ : شنبه 17 تير 1396 ساعت: 5:14

مادر شوهر یک جمله معروف دارد که باید با طلا نوشت و قابش کرد .جمله اش این است : " همه چیز رو که نباید به مرد گفت " بعد از نزدیک سه سال زندگی مشترک به این رسیده ام که جمله اش چقدر درست است و چه مصادیق فراوانی میشود برایش پیدا کرد .بیایید مصادیقش را باهم زندگی می بافم...
ما را در سایت زندگی می بافم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atorshilite8 بازدید : 24 تاريخ : شنبه 17 تير 1396 ساعت: 5:14

ذهن بی تربیت من وقتی فیلم عاشقانه می بینم ، شروع میکنه به مقایسه کارها و حرفهای قهرمان مرد با حرفها و کارهای نگفته و نکرده سین و غصه دارم میکنه .به خودم میگم شنونده باید عاقل باشه ، اینا فیلمه دختر ! بعد جدی میشم و نصیحتش میکنم که : یه بخشی از خوشبختی وقتی به دست می آد که راضی باشی به چیزهایی که دار زندگی می بافم...
ما را در سایت زندگی می بافم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atorshilite8 بازدید : 12 تاريخ : شنبه 17 تير 1396 ساعت: 5:14

اینجا برای من حس خوبی دارهاینکه روزهای تلخ و شیرینت رو اینجا مینویسی شبیه یه فیلم لذت بخشزود برگرد یکشنبه 21 خرداد 1396 ساعت 22:31 امتیاز: 1 0 پاسخ:برای من پر از حس های خوبه ....برگشتم ریحانه جان . زندگی می بافم...
ما را در سایت زندگی می بافم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atorshilite8 بازدید : 5 تاريخ : سه شنبه 6 تير 1396 ساعت: 11:47

مایه ماکارونی ام دارد روی اجاق گاز می پزد و توی قابلمه دیگری آب گذاشته ام تا بجوش بیاید ،تا چند دقیقه دیگر ماکارونی ام را می پزم بعد می مانم تا آمدن سین که حبه را با خودش بیرون برده چکار کنم .دلم می خواهد کیک بپزم ،از حمام هم پیغام رسیده که سری به ما نمی زنی ؟ د زندگی می بافم...
ما را در سایت زندگی می بافم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atorshilite8 بازدید : 15 تاريخ : سه شنبه 6 تير 1396 ساعت: 11:47

این بانکی که الان روی صندلی انتظارش نشسته ام تا خانم صدا قشنگ بگوید :شماره 127به باجه دو ،دو باجه بیشتر ندارد و یکی از باجه ها بدون نوبت کار می کند و آن یکی لاک پشتی ،هیچ کداممان هم نمی رویم پیش رییس شعبه و بگوییم :آقا این چه وضعشه ؟

لابد از ترس اینکه آقا بگوید :همینی که هست ،می خوای بخواه ،می خوای نخواه !

زندگی می بافم...
ما را در سایت زندگی می بافم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atorshilite8 بازدید : 4 تاريخ : سه شنبه 6 تير 1396 ساعت: 11:47